شاید هزاران بار این صحبت را شنیدید: پول، خوشبختی نمیآورد.
حتی اگر این سخن را به طور مکرر نشنیده باشید، به احتمال قوی با نگاه به افراد بسیار ثروتمند که معتاد به مواد مخدر یا الکل هستند، افسردگی دارند یا حتی اقدام به خودکشی کردهاند، به این نکته پی بردهاید که پول به خودی خود باعث خوشبختی نمیشود.
اما قبل از آنکه تسلیم شده و پول به عنوان یک روش برای کسب لذت از چشم شما بیفتد، در نظر داشته باشید که گاهی اوقات پول میتواند خوشبختی بیاورد و این موضوع توسط تحقیقات دانشمندان اثبات شده است.
زمانی پول میتواند خوشبختی بیاورد که برخی از کارها یا شرایط زیر در مورد شما صدق کند:
یک تحقیق شگفتآور نشان داده بسیاری از مردمی که زمان را با ارزشتر از پول میدانند، خوشحالتر از سایرین هستند.
بنابراین شاید بهتر باشد در استخدام دستیار یا مستخدم تعجیل کنید و حتی از سوپرمارکت بخواهید خواروبار موردنیازتان را درب منزل تحویل دهد. اگر پول کافی دارید، به احتمال زیاد با این کارها خوشحالتر خواهید شد، زیرا زمان بیشتری برای انجام کارهای موردعلاقهتان بدست خواهید آورد.
ما معمولا فکر میکنیم که بهتر است پول را روی کالاها خرج کنیم، مخصوصا کالاهایی که تصور میکنیم ارزش آنها حفظ میشود یا کاهش زیادی پیدا نمیکند.
مثلا با خود میگوییم اگر 3 میلیون تومان برای خرید یک گوشی موبایل هزینه کردم، تا مدتها این گوشی موبایل را خواهم داشت اما اگر همین مبلغ را برای یک مسافرت یا شرکت در کنسرت یا یک تفریح و تجربه هیجانانگیز هزینه کنم، بعد از آن، هیچچیز باقی نمیماند.
اما در حقیقت، عکس این قضیه صادق است. تحقیقاتی در دانشگاه سانفرانسیسکو انجام گرفته که نشان میدهد افرادی که پول خودشان را برای بدست آوردن کالاها هزینه میکنند با گذشت زمان به آن کالا عادت کرده و خوشحالی آن خرید از بین میرود.
اما در سمت دیگر، یک تجربه عالی مانند رفتن به یک کنسرت تا مدتهای زیادی در حافظه شما باقی میماند و با یادآ وری و صحبت درباره آن احساس لذت و شعف به شما دست خواهد داد.تجربیات شاید به اندازه کالاها دوام نداشته باشند ولی لذت ناشی از تجربیات تا مدت بیشتری همراه شما خواهد بود.
انسانها به طور طبیعتی موجوداتی اجتماعی هستند و شواهد بسیاری وجود دارد که احساس عشق و تعلق به یک جامعه میتواند باعث افزایش عمر شما شود. (تنهایی میتواند کشنده باشد)
برخی از روانشناسان اجتماعی اعتقاد دارند دلیلی برای اینکه تجربیات باعث خوشحالتر شدن افراد میشوند این است که آنرا معمولا با یک دوست، همکار یا عضوی از خانواده در میان میگذاریم.
بنابراین اگر تصمیم گرفتهاید بلیط کنسرت موردعلاقهتان را خریداری کنید، یک نفر که همراهی با او باعث خوشحالیتان میشود در کنار خود داشته باشید.
محققان به دانشجوهای یک دانشگاه مقداری پول دادند و از یک گروه خواسته شد تا این پول را برای خودشان هزینه کنند و به گروهی دیگر گفتند که این پول را برای دیگران خرج کنند، دومین گروه گزارش دادند که خوشحالی بیشتری را تجربه کردهاند.
اگر به تمایل اجتماعی بودن خودمان فکر کنیم، این حس خوشحالی کاملا معنا پیدا میکند. ما با اهدای پول یا خرج کردن آن برای دیگران، حس تعلق و ارتباط با دیگران را بدست میآوریم. (همینطور حس بخشندگی)
بنابراین به پیش بروید و هدیهای برای یک شخص خریداری کنید یا مقداری پول به خیریه ببخشید، با اینکار هم خودتان را خوشحالتر میکنید و هم دیگران.
درست است که ثروت به خودی خود باعث خوشحالی و خوشبختی نمیشود اما نگرانی درباره قروض و هزینهها قطعا باعث ناراحتی و عدم خوشبختی است.
اگر بیش از آنکه درآمد دارید، خرج کنید (حتی روی هدایا) استرس و نگرانی که به شما دست میدهد به احتمال زیاد بر حس خوب خواهد چربید. بنابراین هیچگاه در چنین شرایطی قرار نگیرید که درآمد شما کمتر از هزینههایتان شود.
همانطور که در مطلب “حسابهای پسانداز موردنیاز” ذکر کردیم، علاوه بر اینکه هزینههای خودتان را پرداخت کردید باید مقادیری پول یا دارایی با نقدشوندگی بالا نیز برای مقاصد مختلف پسانداز کنید.
نظر شما در مورد پول چیست؟ به نظر شما پول در چه شرایطی باعث خوشبختی میشود؟
موفقترین سرمایهگذاران دنیا که دائما در حال شکست دادن بازار هستند، به خاطر داشتن مقادیر زیادی پول و یا زمانبندی فوقالعاده بروی ورود و خروج به بازار نیست؛ بلکه به این دلیل است که آنها تمایلات طبیعی خود را میشناسند و از روشها، فلسفهها و استراتژیهایی که بیشترین همخوانی را با نحوه سیمکشی مغزشان دارند، استفاده میکنند.
همانطور که وارن بافت میگوید: موفقیت در سرمایهگذاری ارتباطی به هوش ندارد، چیزی که نیاز دارید عادات مناسب است تا بتوانید چیزهایی که بقیه مردم را در سرمایهگذاری به دردسر میاندازد، کنترل کنید.
احتمالا در این متن یک و یا چند استراتژی را مییابید که با مزاج سرمایهگذاری شما همخوانی داشته باشد و در حین مطالعه، احتمالا یکی از آنها توجه شما را بیشتر به خود جلب کند.
ما یک کوییز (آزمون) کوتاه برای شما آماده کردهایم که با استفاده از آن بتوانید بهترین استراتژی سرمایهگذاری را برای خود پیدا کنید.
1. فرض کنید درون یک فروشگاه هستید و درون قفسهها چندین گزینه از محصولاتی که قصد خرید آنها را دارید میبینید. کدام یکی از موارد زیر به احتمال بالاتر انتخاب شما خواهد بود؟
A. از برندی خرید میکنید که قبلا سابقه خرید از آن را داشتهاید؛ هرچند که رنگ و لعاب دیگر محصولات را نداشته باشد.
B. از برندی خرید میکنید که گرانتر است و همیشه میخواستید از آن بخرید و امروز 20 درصد تخفیف دارد.
C. یک برند جدید که در تبلیغاتش از نتایج متحولکننده صحبت میکند.
D. یک محصول ارزان که تاییدیه سازمان غذا و دارو را نگرفته؛ اما نظرات خوبی از طرف مشتریانش دریافت کرده است.
2. شما وارد حساب کارگزاری خود میشوید، کدام سناریو شما را از همه خوشحالتر میکند؟
A. شاخص بازار 4 درصد رشد کرده؛ اما سهمهای شما تا 1 درصد در این روند صعودی بالا رفتهاند.
B. یکی از شرکتهایی که شما سهامدار آن هستید، نتوانسته به میزان درآمد پیشبینیشده خود برسد و در نتیجه 30 درصد افت قیمت پیدا کرده است؛ حال میتوانید با قیمت پایینتر سهام بیشتری بخرید.
C. در 6 ماه گذشته یکی از سهام شما همیشه بین دو قیمت خاص نوسان داشته و معامله شده؛ اما شما اعتقاد دارید که در طول زمان 2 و یا حتی 4 برابر خواهد شد.
D. یکی از سهام شما ناگهان 15 درصد رشد کرده؛ اما هیچ دلیل منطقیای برای این موضوع نیست و باید برای آن تحقیق بیشتری بکنید.
3. در شهربازی کدام کار را انجام میدهید؟
A. همراه با فرزندانتان سوار چرخ و فلک و یا اسب گردون میشوید.
B. بازی واقعیت مجازی با تم زامبی را امتحان میکنید.
C. سوار ترنهوایی میشوید.
D. به سمت فودکورت میروید.
4. چه مقدار اطلاعات نیاز دارید تا تصمیم به خرید، فروش و یا نگهداری بگیرید؟
A. تحلیلها و خبرهای معمولی از شرکتهایی که به صورت معمول در سایت رسمی بورس، رسانهها و توسط اشخاص به دست میآورید.
B. ترجیح میدهید شخصا و یا از طریق انجمنهای آنلاین شرکت و مشتریان آن را مورد بررسی قرار دهید.
C. از اطلاعات مربوط به صورتهای مالی و ژورنالهای سرمایهگذاری و اخبار صنعتی استفاده کرده و کاملا خودتان تحلیل را انجام میدهید.
D. شما اخبار صنعتی را دنبال میکنید که شرکت شما درون آن صنعت فعالیت میکند؛ حتی اگر اطلاعات مربوط به خود شرکت خاص شما، کم باشد.
5. نام یکی از شرکتهایی که سهامدار آن هستید وارد تیتر اخبار شده است، کدام یک از این اتفاقات باعث ناراحتی و بیخوابی شبانه شما نمیشود؟
A. خبر آمده شرکتی که سهامش را دارید تصمیم گرفته برای مدتی پرداخت سود نقدی را معلق کند.
B. عرضه محصول بعدی این شرکت برای حداقل چند ماه آینده عقب افتاده است.
C. هیئت مدیره سر و صدایی به پا کرده تا مدیرعامل را برکنار کند و یک فرد خبره در صنعت مورد نظر را جایگزین وی کند.
D. ارزی که شرکت مورد نظر شما در کشور آن فعالیت میکند، کم ارزشتر شده است.
6. کدام روند حرکتی کسب و کار شما را بیشتر از همه هیجانزده میکند؟
A. یک شرکت بالغ و با ثبات که هنوز مقداری جا برای رشد دارد و میتواند با کم کردن هزینهها، به کار گرفتن استراتژیهای جدید و همکاری با دیگران رشد کند.
B. یک شرکت جدید که هنوز نامی برای خود دست و پا نکرده و شاید تا چندین سال هم این اتفاق نیفتد و هیچ انتظار عجیب و غریبی از قیمت سهام آن وجود ندارد.
C. یک شرکت خلاق و اغلب دارای نوسان که شرایط موجود را به چالش کشیده و این پتانسیل را دارد که جایگاه جدیدی در کسب و کار بدست آورد یا جایگاه جدیدی بسازد.
D. شرکتی که هدفش سرمایهگذاری در کشورهایی است که اقتصاد در حال توسعه سریع دارند.
7. در راه رسیدن به ثروت، حاضرید چه میزان نوسانی را متحمل شوید؟
A. من انتظار رشد فضایی ندارم. دوست دارم برای چند سال در یک سرمایهگذاری بمانم و یک سود معقول به دست بیاورم.
B. ترجیح میدهم چندین دوره پر ترس و استرس را بگذرانم ولی نهایتا سرمایهگذاری من سود خوبی بدهد.
C. سهامم را برای مدتی طولانی نگه میدارم و حتی وقتی همه در حال نقد کردن هستند نمیفروشم؛ البته اگر به رشد بسیار خوب سهم در بلندمدت مطمئن باشم.
D. میتوانم نوساناتی همچون تغییرات قیمت ارز و یا تنشهای سیاسی که فراتر از کنترل مدیریت شرکت است را تحمل کنم
در ادامه با توجه به پاسخهایی که به سوالات فوق دادید، درباره تیپ شخصیتی بیشتر بخوانید.
شما پولتان را به سختی بدست آوردهاید و حتی اگر با ریسک بیشتر بتوانید به سودهای خوبی برسید ترجیح میدهید خود را در معرض ریسک قرار ندهید.
صبر مهمترین ویژگی شخصیت سرمایهگذاری شماست؛ درست مانند وارن بافت و این تحمل را دارید که سهام یک شرکت ارزشمند به قیمت خوبی برای خرید برسد و آنرا بخرید.
سهام شما احتمالا توجه کسی را در یک جمع و مهمانی جلب نمیکند؛ چون بهرحال کمپانیهای بزرگی که برای مدت طولانی در رقابت بودهاند جایی در میان صحبتهای افراد ندارد؛ اما زمانی که صبر شما به ثمر بنشیند، نوبت شماست که بدرخشید.
اگر جزو این افراد هستید به سراغ سهام بنیادیای بروید که آنقدر بزرگ هستند که شکست نخورند و اگر پاسخهای شما ترکیبی از A و B است میتوانید بین 5 تا 10 درصد سبد سهام خود را نیز به شرکتهای کوچک؛ اما با عملکرد خوب اختصاص دهید.
به نظر میرسد عملکرد شرکتها، صورتهای مالی و نحوه مدیریت برای شما اهمیت زیادی دارد؛ اما تفاوت شما این است که به دنبال شرکتهایی با ارزش بازار کم و متوسط هستید.
وقتی همه به دنبال خرید سهام شرکتهای بزرگ هستند؛ شما به سراغ کمپانیهای کوچک و متوسطی میروید که در رقابت خوب عمل میکنند.
اینگونه شرکتها اغلب از چشم فعالان بازار دور میمانند و حتی ممکن است ریزشهای زیادی را هم تجربه کنند اما شما تحمل این ریسک و ضرر را به امید سودهای بیشتر دارید.
میتوانید یک پرتفوی که شامل چنین شرکتهایی است با هدف کسب بازدهی بالاتر از بازار بسازید ولی عاقلانهتر این است 10 تا 40 درصد سبد را به اینگونه سهمها اختصاص دهید.
اگر تحمل ریزش قیمت در حد 25 یا 30 درصد را ندارید، وزن این شرکتها را در سبدتان کمتر کنید. بهرحال اگر اغلب جوابهای شما B است، تحمل نوسانات 30 درصدی و رشدهای بالاتری که در چنین سهامی هستند در شما وجود دارد.
عاشق نوآوری و تکنولوژی هستید و در دنیای سرمایهگذاری به دنبال شرکتهایی میگردید که شرایط موجود فعلی را به چالش میکشد.
به دنبال آن دست کمپانیهایی هستید که یک کسب و کار را راه میاندازد، آن را باز تعریف کرده و در نهایت از نسخه اورجینال بهتر میشود.
حتی مثال بهتر شرکتهایی هستند که یک بازار کاملا جدید خلق میکنند و محصولی را ارائه میدهند که تا قبل آن به ضروری بودن آن واقف نبودیم!
ما به این شرکتها قاعدهشکن میگوییم و اینها به هر طریقی قواعد موجود را از بین میبرند و به دنبال تحول هستند. روشهای ارزشگذاری سنتی بازار همچون P/E و تنزیل جریان نقدی آینده در دنیای این شرکتها جایی ندارند.
اعداد مربوط به این شرکتها اغلب گیجکننده است؛ چون فعالان بازار سرمایه ابزار لازم برای محاسبه ارزش آنها را ندارند.
این شرکتها قواعد و رویکردهای موجود را به چالش میکشند.
افرادی که به این شرکتها علاقهمندند زیاد کاری به تحقیق کردن در مورد آنها ندارند؛ زیرا اطمینان دارند که اگر کار این شرکتها بگیرد، مثل بمب صدا میکند و اگر هم شکست بخورند، شکست فوقالعاده سختی خواهد بود.
بهرحال هرچه بالاتر پرواز کنید، احتمال شکست شما بیشتر است.
در دنیای شرکتهای قاعدهشکن باید دائما گوش به زنگ بوده و همچنین از نظر روانی همیشه آمادگی تغییر نظر در مورد یک سرمایهگذاری خاص را داشته باشید. به طور کل، با سرمایهگذاری در این شرکتها انعطاف اهمیت زیادی دارد.
سرمایهگذاری در این شرکتها شاید هیجانانگیزترین نوع سرمایهگذاری باشد. اما باید بدانید ریسک این شرکتها زیاد است و اشتباه شما قیمت گزافی برایتان خواهد داشت. با در نظر گرفتن نسبت ریسک به پاداش آنها میتوانید پورتفوی خود را طوری بچینید که ریسک کمتری متوجه سرمایهتان شود.
در جستجوی فرصتهای سرمایهگذاری، ترسی ندارید که در صنایع دیگر کشورها سرمایهگذاری کنید. به دنبال نرخ بازدهی بسیار بالای در سرمایهگذاری هستید.
به زبان ساده شما ترجیح میدهید در جایی سرمایهگذاری کنید که توسعه سریعتر و بیشتری خواهد داشت.
سرمایهگذاری در دیگر کشورها و زمینههایی مانند رمزارزها میتواند کمی سختتر باشد و باید خود را برای کمتر بودن اطلاعاتتان آماده کنید.
شما باید قوانین مربوط به سهامداران آن کشور، نحوه کارکرد تکنولوژیهایی که از آن بیاطلاعید، ریسکهای ارزی، نوسانات شدید و مسائل سیاسی را در نظر بگیرید و با توجه به آن مقداری از پورتفوی خود را به این نوع سرمایهگذاری اختصاص دهید.
شما یک انسان بیثبات نیستید بلکه فقط به دنبال فرصتهای مختلف و متفاوت برای رشد سرمایهتان میگردید.
میدانید که سرمایهگذاری در بورس تنها راه حقیقی برای جلو افتادن از تورم است؛ اما گاهی شک میکنید و حتی ممکن است به دلیل چند اشتباه سرمایهگذاری در گذشته کمی محتاط باشید و یا اینکه نوسانات قیمت سهام، شما را در مورد میزان تحمل ریسکتان دچار شک کرده باشد
مزاج سرمایهگذاری شما به گونهای است که به دنبال فرصتهای خوب میروید و اینگونه نیستید که سهامی را بخرید و کنار بگذارید و اینگونه هم نیستید که هر روز بازار را چک کرده و معامله کنید.
اما بهرحال مهم این است که با ذات خود مبارزه نکرده و طبق طبیعت ذهنی خودتان جلو بروید.
شما میتوانید مقداری ریسک را تحمل کنید و از طرفی بهتر است که پورتفوی خود را متنوع کرده و از هر نوع سهامی که معرفی کردیم درون سبد خود داشته باشید.
در نهایت این نکته مهم را به خاطر بسپارید که وضعیت بازار بر روی پاسخهای شما تاثیر میگذارد و بهتر است که شخصیت و مزاج سرمایهگذاری خودتان را بهتر کشف کنید و خودتان بهترین استراتژی را طراحی کنید.
در یک بازار نزولی فرصتهای بسیار زیادی وجود دارد و این فرصتها صرفا خرید سهام نیست؛ بلکه میتوانید خیلی بهتر با شخصیت و استراتژی مناسب خود آشنا شوید.
روند چیست؟
روند مسیری است که حرکت قیمت ها و جایگاه قیمت ها را در گذشته نشان میدهد.
در واقع روندها از افت و خیز قیمت ها تشکیل می شوند.
جهت این افت و خیزهاست که روند بازار را تعیین میکند. حرکت افت و خیزها به سمت بالا، پایین و یا حرکت به یک سمت، جهت روند را مشخص میکند.
درواقع روند یا Trend زمانی تشکیل می گردد که تغییرات نرخ به صورت پیوسته در یک مسیر انجام گردد.
زمانی که آن مسیر در حال افزایش و صعودی باشد این روند را صعودی و درصورتی که آن مسیر کاهشی و نزولی باشد این روند را نزولی میگویند.
در روند صعودی دارای کف ها و سقف های بالاتر و در روند نزولی کف ها و سقف های پایین تر داریم.
جهات مختلف روند
۱-روند رو به بالا
این روند از افت و خیزهای صعودی تشکیل می شود. در روند صعودی بیشینهها و کمینه های بالاتر از حالت قبلی است.
۲-روند رو به پایین
این روند از افت و خیزهای نزولی تشکیل می شود. در روند نزولی بیشینه ها و کمینه ها پایین تر از حالت قبل است.
۳-روند تثبیت شده
این روند زمانی که قیمت ها در یک محدوده افقی به یک سمت جا به جا میشوند، ایجاد میشود.
طول دوره روند ها
“چارلز داو” اصولی برای تجزیه و تحلیل رفتار بازار ارائه داد که بعدها با عنوان “تئوری داو” به اساس تجزیه و تحلیل فنی تبدیل شدند.
چارلز داو عقیده داشت که قیمت ها به صورت موج یا روند حرکت میکنند، به این معنی که قیمت مثل جریان آب به سمت ساحل حرکت میکند و باعث موج های کوچکتر میشود و برعکس زمانی که جریان به اوج رسیده حرکت به سمت پایین را شروع میکند.
این ممکن است مفهوم ساده ای به نظر برسد اما بخشی از اساس مطالعات مدرن روند ها در قیمت سهام است.
طبق نظریه داو، ۳ حالت در طول روندهای ایجاد شده داریم:
۱) طول اولیه (Primary) یا طولانی مدت (یک سال یا بیشتر) که همان جریان آب در مدل داو است.
۲) ثانویه (Secondary) یا میانجی (یک تا سه ماه) که به تعبیر داو امواج هستند.
۳) فرعی (Minor) یا کوتاه مدت (کمتر از یک ماه) که موج های کوچک به حساب میآیند.
هر روند از روند های بعدی طولانی تر یا کوتاه تر تاثیر میپذیرد. یک روند طولانی مدت صعودی باعث میشود که روند میانجی خیزهای بزرگتر و افت های کوچک تری را تجربه کند و یک روند کوتاه مدت صعودی باعث میشود که روند میانجی نوسانات کمی داشته باشد.
یک روند نزولی بلند مدت باعث میشود که روند میانجی خیزهای کوچک تر و افت های بزرگتر داشته باشد، در حالی که روند نزولی کوتاه مدت دوباره باعث نوسانات اندک میشود
حد ضرر Stop Loss
مفهوم حد ضرر
تشخیص قیمت و زمان فروش سهام، نیاز به تجربه و اطلاعات کافی دارد.
برای حفظ سرمایه و رسیدن به سود، لازم است قبل از خرید هر سهمی روندها، مقاومتها حمایتها، وضعیت بنیادی و… سهم را بررسی کنیم.
با بررسی کامل یک سهم، این انتظار وجود دارد که قیمت سهم صعودی باشد و به سود مورد نظر برسد.
حال اگر بعد از خرید یک سهم برخلاف انتظار ما قیمت آن شروع به کاهش کرد، به این معنی است که یا در محاسبات خود اشتباه کردهایم یا بر خلاف روند بازار، وارد شدهایم و تحلیل درستی از سهم نداشتیم.
در این وضعیت دو راه پیش روی ما قرار دارد:
۱-صبر کنیم تا بعد از کاهش قیمت، سهام دوباره به قیمت مورد نظر ما برسد.
۲-بعد از اندکی کاهش بلافاصله از سهم خارج شویم.
باقی ماندن در سهام بدون هیچ برنامهای تا زمانی که به قیمت موردنظر ما برسد، ریسک زیادی دارد چرا که میتواند منجر به از دست رفتن بخش اعظمی از سرمایه شود.
خروج از سهام بعد از تحمل مقداری کاهش، منطقیتر به نظر میرسد؛
یک سرمایهگذار حرفهای با بررسی کامل سهمی را میخرد و حد سود و زیان را تعیین میکند.
در صورتی که به سود مورد نظر دست یافت یا سهم به مقاومت خود رسید، همانطور که قبلا در تعریف حد سود گفتیم از سهم خارج میشود.
زیرا هیچ سهمی برای همیشه حالت صعودی نخواهد داشت.
ولی اگر سهام بجای رشد، افت کرد و به حد ضرر رسید، بلافاصله باید از سهم خارج شد.
پس حد ضرر به این معناست، زمانی که شما یک سهمی را خریداری می کنید یک میزان ضرر برای آن معامله در نظر می گیرید.
بطور مثال سهامی را خریده اید مشخص می کنید که نهایت ضرر من در این خرید ده درصد یا به مقدار X خواهد بود و اگر ضرر من از این مقدار بیشتر شد آن سهم را میفروشم و اجازه ضرر بیشتر را نمی دهم.
در واقع هدف از داشتم حد ضرر یا حد توقف زیان جلوگیری از ضرر بیشترمی باشد.
چند نکته کلیدی در تعیین حدضرر
حدضرر را در معاملات کوتاه مدت روی محدوده حمایت در موج نزولی قبلی قرار دهید (به شرطی که بین 8 تا 10 درصد باشد)
حدضرر را در خریدهای میانمدت و بلندمدت روی محدوده حمایتی معتبر تعیین کنید (بین 10 تا 20 درصد پایینتر از قیمت خرید)
وقتی مقاومت یک سهم شکسته شد و قیمت سهم در بالای محدوده مقاومتی تثبیت کردید، حدضرر را روی مقاومت شکسته شده که حالا به عنوان حمایت عمل میکند قرار دهید.
اگر حدضرر را در فاصله کوتاهی از قیمت خرید قرار دهید، در معاملات کوتاه مدت ممکن است به دلیل نوسان زیاد قیمت، خروج زودهنگامی از بازار داشته باشید (سهم خیلی زود فروخته شود.)
اگر حدضرر را در فاصله زیادی از قیمت خرید قرار دهید، باعث زیان بیشتر شما میشود. (سهم خیلی دیر فروخته میشود)
بنابراین یافتن حدوسط در تعیین حدضرر استراتژی هوشمندانه و بهتری میباشد.
همیشه به حدضرر تعیین شده عمل کنید.
اگر پس از عمل کردن به حدضرر، رشد سهم شروع شد، نیازی نیست خودتان را ملامت کنید و از آن به بعد در تعیین حدضرر دقت و مطالعه بیشتری انجام دهید.
به جای ناراحت بودن، در عوض خوشحال باشید که براساس استراتژی تان معامله را انجام داده اید.
حد سود Take Profit
به حد سود به اختصار (TP=Take Profit) هم می گویند و به این معناست زمانی که وارد یک معامله می شویم و آن معامله در جهت دلخواه ما پیش میرود، باید یک قیمتی را برای خارج شدن از آن معامله با سود در نظر بگیریم که به این قیمت حد سود یا تیک پروفیت گفته می شود.
همان طور که از نام حد سود (نقطه خروج) پیداست می توان حدس زد که چیست و قرار است چه کاری انجام دهد!
درواقع حد سود به محدوده ای از قیمت گفته می شود که معامله گر بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام می دهد٬ آن محدوده را برای ذخیره ی سود و خروج از سهم مناسب پیش بینی می کند.
چگونه حد سود را تعیین کنیم؟
تعیین حد سود بستگی به استراتژی معاملاتی معامله گر دارد و نمی توان یک نسخه همگانی برای آن پیچید. اینکه خریدهایتان را بر اساس تحلیل تکنیکال انجام می دهید و یا بنیادی، تعیین نقطه خروج می تواند برای معامله گران متفاوت باشد
*1electric.ir*
آن چیزی که در استراتژی معاملاتی تان اهمیت دارد پیچیدگی نقطه خروج تان نیست بلکه تعیین نقطه خروج (حد سود) و پایبند بودن به آن است.
چرا تعیین حد سود مهم است؟
در تحلیل تکنیکال تعیین حد سود به اندازه ی حد ضرر مهم است.
گاهی معامله گر به قدری درگیر تعیین نقطه ورود می شود که یادش می رود کی باید از سهم خارج شود.
در تعیین حد سود معامله گر بر اساس ابزاری که دارد نقطه ای که می خواهد از سهم خارج شود را تعیین می کند.
البته باید این نکته را در نظر داشته باشیم٬ زمانی که جو کلی بازار و سهم خوب است می توانیم حد سود را ارتقا دهیم.
برای مثال زمانی که قیمت ۳۵۰ تومان را برای خروج تعیین کردیم ولی شرایط بازار مناسب است می توانیم این حد سود را بالاتر ببریم و به ۳۸۰ تومان ارتقا دهیم.
در اصل به این عمل تعیین حد سود شناور گفته می شود.
گاهی معامله گر برای تعیین نقطه ورود تلاش زیادی می کند و یادش می رود که باید برای نقطه خروج هم برنامه ریزی کند.
معامله گر در نهایت همان طور که برای خرید سهم برنامه ریزی می کند و نقطه ورود را تعیین می کند برای خروج از سهم هم باید برنامه داشته باشد.
معامله گر با تعیین محدوده حد سود عملا نقطه خروج از سهم را تعیین می کند.
نکته مهم دیگر در این ارتباط غلبه کردن به حس طمع است.
وارن بافت می گوید ترس و طمع دو دشمن بزرگ معامله گر می باشد که برای موفقیت در بورس باید به توان این دو حس را به خوبی شناخت و بر آن غلبه کرد.
از اینکه همراه ما هستید بسیار خوشحالیم
داد و ستد خارج از بورس یا به اصطلاح فرابورس (Over-the-counter) (اختصاری OTC) بهطور مستقیم بین دو طرف بدون هیچ گونه نظارتی از جانب یک بورس انجام میگیرد.
فرابورس در مقابل داد و ستد بورسی که در بازارهای سازمان یافته رخ میدهد قرار دارد.
بازار خارج از بورس، بازاری بدون مکان فیزیکی مرکزی است. در این بازار شرکتکنندگان با همدیگر از طرق مختلف مانند تلفن، ایمیل و سامانههای الکترونیکی معامله میکنند.
بازار خارج از بورس از ابتدای سالهای دهه هفتاد میلادی، درکشورهای صنعتی مدرن پا به عرصه وجود نهاد و جالب اینکه، حجم معاملات انجام شده در این بازارها در بسیاری از موارد بسیار گستردهتر از بورسهای معمولی بود. .
چرا بازارهای خارج از بورس تشکیل میشود؟
بررسی پیشینه بازارهای خارج از بورس نشان میدهد که این بازارها در امتداد روند توسعه بازارهای مالی در کشورهای پیشرفته شکل گرفتهاند. همچنین گسترش فرهنگ سرمایهگذاری در اوراقبهادار، تنوع ابزارهای مالی و تعدد خدماتدهندگان بازار، نیاز به بازارهایی با تنوع و انعطافپذیری را بیش از پیش نمایان ساخته است. در این روند، بازارهای خارج از بورس را میتوان به عنوان تکه پازل گمشده بازارهای مالی تصور کرد.
در دنیا سه نوع بازار خارج از بورس وجود دارد:
۱ بازار معاملات سنتی:
دراین بازار معامله گران به عنوان بازارساز، قیمت خرید و فروش خود را اعلام می کنند. معامله گران قیمت های خود را پیشنهاد داده و قیمت قابل اجرا از طریق تلفن مذاکره شده یا برخی اوقات از طریق سایت های اینترنتی اعلام می شود. این گونه معاملات، معامله دوطرفه نامیده می شود، چرا که دوطرف معامله از قیمتی که در یک مقطع زمانی توسط تلفن ارائه می شود، مطلع می گردند.
۲ بازار معاملاتی الکترونیکی:
این بازار تقریبا شبیه معاملات الکترونیکی در بورس است؛ اما به این دلیل بازار خارج از بورس خوانده می شود که از استاندارد کمتری برخوردار بوده و فاقد قرارداد طراحی شده و معاملات مشتقه شفاف است.
۳ بازار معاملاتی بهینه:
بازار معاملاتی اخیر ترکیبی از دو بازار پیشین بوده و معامله گر براساس آنها به معاملات الکترونیکی می پردازد. معامله گر قیمت خرید و فروش خود را انحصارا به اطلاع فعالان بازار می رساند. معامله گر در این شکل معامله به عنوان طرف معامله در هر قرارداد عمل می کند. بنابراین نصف ریسک اعتباری (نوسانات منفی در قیمت) در بازار به او برمی گردد.
*1electric.ir*
مکانیسم انجام معاملات در خارج از بورس:
اصول معامله در این بازار براساس فرآیند چانهزنی است و مکانیسم عرضه و تقاضا تعیینکننده قیمت در بازار است. مشتریان و کارگزاران از طریق تلفن و اینترنت با هم در ارتباط هستند و درخواستها از این دو طریق ثبت میشود. روش کلی معاملات بدینترتیب است که ابتدا تقاضای خریداران و فروشندگان در سیستم ثبت میشود، سپس با توافق طرفین بر روی قیمت، نقل و انتقال قطعی سهام با وکالتنامه محضری صورت میگیرد. در نهایت خریدار میتواند با مراجعه به شرکت و ارائه مدارک، نسبت به تعویض برگه سهام و تحویل برگه سهام جدید و به نام خود، اقدام کند.
برخی تفاوتهای این بازار با بازار بورس عبارتند از:
همانطور که از نام آنها برمی آید، بازار خارج از بورس هیچ مکان فیزیکی متمرکز و خاصی ندارد که داد و ستدکنندگان یا متخصصین همچون بورسهای کلاسیک گردهم آیند.
قوانین استاندارد اقلام مورد مبادله در بازار خارج از بورس انعطاف پذیر می باشند یعنی قوانین معمولا ناشی از توافق طرفین می باشد.
*1electric.ir*
ساعات کار بازار خارج از بورس (over-the-counter market) از انعطاف پذیری بیشتری برخوردار است.
بورس رسمی برای فعالان در این بازار مزایایی از قبیل شفافیت قیمت ها و کاهش ریسک را به دنبال دارد. در صورتی که در بازارهای خارج از بورس با توجه به اینکه شرایط معاملات با نظر طرفین قرارداد تعیین می گردد، این شرایط به صورت کامل وجود ندارد.
سطح فعلی امکانات الکترونیکی، انجام معاملات ۲۴ ساعته را امکان پذیر می نماید که بدون شک در مقایسه با یک بورس، مزیت عمده ای محسوب شده و برای داد و ستدکنندگان از قاره های مختلف نیز، شکل تفاوتهای سازمانی بین المللی را از بین می برد.
در برخی موارد به کارگزاران در بازارهای خارج از بورس «کارگزار معامله گر» می گویند، چرا که او می تواند اقلام معاملاتی را به حساب و مخاطره خود، خرید و فروش کند (معامله گر) و یا اینکه به عنوان نماینده، اقلام معاملاتی را به حساب و مخاطره دیگران بخرد یا بفروشد و وقتی به عنوان نمایندگی فعالیت می کند، در قبال خدمات ارائه شده، برای خرید یا فروش اوراق بهادار یا سایر اقلام از مشتریان خود، حق العمل یا کمیسیون (کارمزد) دریافت می کند.
شخص یا مؤسسه، صرف نظر از اینکه حق العمل دریافت می کند یا نه، چنانچه سفارشات را به حساب و مخاطره دیگران انجام دهد، به عنوان نمایندگی عمل کرده است.
کارگزار معامله گر روی اقلامی که مشتری قصد خرید آن را دارد، در مورد سفارشات به یکی از سه طریق زیر عمل می کند:
در صورتی که «کارگزار معامله گر» روی اوراق بهادار یا کالایی که مشتری قصد خرید یا فروش آن را دارد، وظیفه بازارسازی (مارکت میکینگ) را عهده دار باشد می تواند آن آیتم را از موجودی خود به مشتری بفروشد یا از او بخرد.
ممکن است «کارگزار معامله گر» سفارشی را دریافت کند که برای آن آیتم بازارسازی نمی کند، در این صورت او می تواند بعنوان نماینده مشتری عمل کرده و آن آیتم را از معامله گر دیگری که روی آن بازارسازی می کند و یا شخصی که صاحب آیتم بوده و قصد فروش آن را دارد، خریداری کند و یا به او بفروشد.
وقتی «کارگزار معامله گر» سفارشی را دریافت می کند، می تواند آن اوراق بهادار یا کالا یا ارز را از معامله گر دیگری که روی آن بازارسازی می کند و یا شخصی که صاحب آن آیتم می باشد، به حساب خود خریداری کرده و سپس به مشتری خود بفروشد.
همچنین از زاویه دیگری می توان گفت معاملات بازار خارج از بورس نوعی معامله جایگزین است که به شبکه معامله گرانی که به طور حضوری با یکدیگر ملاقات نمی کنند و یا از طریق تلفن و کامپیوتر با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند، اطلاق می شود.
معاملات مذکور اغلب بین مؤسسات مالی انجام می شود، همچنین می تواند به عنوان ابزارهای رایج میان بازارسازان تلقی گردد.
تمام سخنان معامله گران پشت تلفن ضبط می شود تا چنانچه اختلافی بین معامله گران رخ دهد، به آن استناد شود.
خریدار و فروشنده می توانند نحوه قراردادهای معامله شده در بازارهای خارج از بورس (OTC) را به دلخواه خود درآورند، بنابراین نیازی نیست شرایط قرارداد عینا مشابه آنچه در بورس عمل می شود، تعیین گردد.
از اینکه همراه ما هستید متشکریم
در بازار تالار معاملات بورس، به هر شرکت یک نماد (Stock symbol) منحصر به فرد اختصاص داده میشود.
این نماد، کدی است که معمولاً از ترکیب حرف اول یک صنعت، و خلاصه نام اصلی شرکت مربوط تشکیل میشود.
نمادها، برای ایجاد سهولت شناسایی و دستهبندی شرکتها بر اساس زمینه صنعت مورد استفاده قرار میگیرند، و در ادبیات روزمره سهامدارن نیز به کار میروند.
این نمادها طوری انتخاب میشوند که نام اصلی شرکت را تداعی کنند.
به عبارت دیگر نماد یک شرکت عبارت است از حرف اول که نشان دهنده صنعتی است که آن شرکت در آن قرار دارد و خلاصهای از نام شرکت
در واقع چون بورس، بازاری پر از شرکتهای گوناگون است که هر کدام در زمینهای خاص فعالیت میکنند.
به همین دلیل ایجاد یک نماد مشخص برای هر شرکت میتواند روند معاملات بورسی را سرعت ببخشد.
اگر در بازار بورس فعالیت داشته باشید حتماً تا به حال نامهایی مانند فملی، شگل، تجارت و … را شنیدهاید.
مثال دیگر اینکه شرکت ملی مس ایران با نماد «فملی» یا پالایشگاه نفت بندرعباس با نماد «شبندر» در بازار بورس و تالارهای معاملاتی معرفی میشوند.
گفتیم که معمولا حرف اول در یک «نماد» نشاندهنده صنعت مربوطه و بخش دوم خلاصهای از نام شرکت است.
برای نمونه تمام شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران که در گروه بانکها، مؤسسات اعتباری و سایر نهادهای پولی فعالیت میکنند نمادشان با حرف «و» شروع میشود.
در گروه بانکها، شرکتهای سرمایهگذاری، خودرویی، شرکتهای قندی، سیمانی، کاشی و سرامیک و سایر گروهها، نماد هر کدام از این شرکتها در هر گروهی که هستند با یک حرف خاصی شروع میشود، همیشه نمادها از یک قاعده ثابت پیروی نمیکنند و استثناهایی هم وجود دارد؛ مثلا در گروه خودرویی ابتدای حرف هرکدام از این نمادها با حرف «خ» شروع میشود، مثلا به ایرانخودرو میگویند «خودرو» یا به شرکت «سایپا» میگویند «خساپا»، به شرکت زامیاد میگویند «خزامیا».
نماد بورس ابزارهای مالی قابل معامله در بورس اوراق بهادار
علاوه بر آنچه گفته شد، علائم اختصاری دیگری هم در بورس اوراق بهادار وجود دارند.
اگر به سایت شرکت فناوری بورس مراجعه کنید علاوه بر نماد شرکتهای بورسی با نمادهایی همچون «وسبحانح»، «تسه»، «اخزا» و … رو به رو خواهید شد.
در واقع این نمادها نشان دهنده ابزارهای مالی قابل معامله دیگری غیر از سهام شرکتها در بازار بورس و فرابورس هستند.
هرگاه در انتهای یک نماد معاملاتی حرف «ح» وجود داشت، این نماد مربوط به حق تقدم آن نماد است که در بازه زمانی معینی در بورس قابل معامله بوده و پس از آن نماد مربوط به حق تقدم بسته خواهد شد و حق تقدم مانند سهام عادی شرکت معامله میشود.
نمادهایی که با نام «اخزا» آغاز میشوند، نشان دهنده اسناد خزانه دولتی بوده و در بازار فرابورس معامله میشوند.
نماد بورس «تسه» که در بازار فرابورس ایران معامله میشود همان اوراق حق تقدم تسهیلات مسکن یا امتیاز تسهیلات مسکن است که سررسید مشخصی دارد.
اگر در ابتدای نام نماد بورس حرف «ض» وجود داشت نشان دهنده آن است که این نماد متعلق به اختیار خرید یک نماد در بازار بورس یا فرابورس است.
نمادهایی که متعلق به ابزارهای مالی مانند حق تقدم، اسناد خزانه، امتیاز تسهیلات مسکن و … هستند، تنها در دوره خاصی در بازار بورس یا فرابورس معامله میشوند و دارای سررسید مشخصی هستند. ولی نمادهای متعلق به سهام شرکتها تا زمان انحلال شرکت در بازار بورس اوراق بهادار قابل معامله خواهند بود.
قبلا گفتیم که eps یک شرکت برابر است با میزان سودی که در آن شرکت به ازای هر یک عدد سهم شرکت بدست می آید.
درباره ی DPS باید بگوییم که، dps آن قسمتی از eps است که بین سهامداران تقسیم می شود. درصد سود تقسیمی یا dps در بین شرکتها متفاوت است. شرکتها سیاستهای متفاوتی درخصوص تقسیم سود دارند. برخی ترجیح میدهند بیشتر سود سهام را بین سهامداران تقسیم کنند.
اما برخی دیگر درصد کمی از سود را تقسیم کرده و بخش عمده آن را به تأمین نقدینگی مورد نیاز برای انجام طرحهای توسعهای، اختصاص میدهند. حال اینکه چه مقدار از eps به عنوان dps بین سهامداران تقسیم شود، در مجمع شرکت تصمیم گیری می شود.
درواقع شرکتها، لزوماً همه سودی را که در پایان سال مالی به دست میآورند، بین سهامداران توزیع نمیکنند و بخشی از آن را برای اجرای برنامههای توسعهای شرکت نگه میدارند. میزان سودی که به ازای هر سهم، بین سهامداران توزیع میشود، سود تقسیمی هر سهم یا اصطلاحاً (Dividend Per Share) گفته میشود. اگر یک شرکت به ازای هر سهم، ۵۰ تومان از ۱۰۰تومان سود را توزیع کند، DPS شرکت ۵۰تومان خواهد بود.
در واقع بخشی از eps است. جنس هردوی آنها از سود شرکت است. تفاوت در این است که در بیشتر مواقع با هم برابر نیستند.معمولا مقدار dps از eps شرکت کمتر است. چون شرکتها علاقه دارند بخشی از سود را نزد خود نگهدارند. اما گاهی نیز ممکن است به دلایلی dps از eps بیشتر شود.
مثلا شرکت علاوه بر سود امسال، ازسود انباشته ای که از سال گذشته داشته است نیز مقداری را تقسیم کند. این کار باعث می شود که مقدار dps از مقدار eps بیشتر شود.
نکات مهم در مورد DPS
معمولا شرکتها همه سود خود را به عنوان dps بین سهامداران تقسیم نمی کنند. بلکه مقداری از آن را نزد خود نگه می دارند تا بر حسب شرایط و نیاز خود از آن استفاده درست بکنند.
هر شخصی که در هنگام مجمع شرکت سهامدار است، سودی که به عنوان dps در مجمع تصویب می شود به او تعلق می گیرد. پس حتی اگر فردای مجمع سهام خود را بفروشد نیز dps یه او تعلق می گیرد.
شرکتها طبق قوانین بورس ۸ ماه زمان دارند که سود نقدی سهامداران را پرداخت کنند. بعضی از شرکتها این سود را زود و بعضی نیز خیلی دیر پرداخت می کنند.
عرضه ی اولیه یا ipo به اولین روز عرضه سهام یک شرکت در بازار بورس اشاره میکند، که در آن درصد مشخصی از کل سهام شرکت برای نخستین بار در بازار بورس عرضه میشود.
به زبان ساده عرضه ی اولیه یعنی اینکه یک شرکت برای نخستین بار سهام خود را در بورس(یا فرابورس) عرضه میکند؛تمامی شرکت هایی که در بازار بورس وجود دارند، روزی وارد این بازار شده اند و به اصطلاح عرضه ی اولیه شده اند.
معمولا 5 تا 10 درصد از کل سهام شرکت در عرضه ی اولیه ارائه میشود و به هر نفر تعدادی سهم از آن میرسد.
شرکت هایی که شرایط بهتری از نظر برآورده کردن الزامات قانونی دارند، معمولا در بورس پذیرفته میشوند، در غیر اینصورت در فرابورس فعالیت خواهند کرد.
از جمله مزایای عرضه ی اولیه برای شرکت ها میتوان به گزینه های زیر اشاره کرد:
ورود شرکت ها به بورس آنها را ملزم به شفافیت در امور مختلف و صورت های مالی میکند که سبب میشود اعتبار بیشتری کسب کنند و در مواردی راحت تر بتوانند وام بگیرند.
علاوه بر آن حضور شرکت در بورس، سبب میشود تا شرکت در معرض دید عموم قرار گرفته و چهره ای مثبت از آن به جا بماند که موجب استقبال بیشتر مشتریان و افزایش فروش و در نتیجه سود میشود. کما آنکه هدف اصلی عرضه ی شرکت ها در بورس، جذب سرمایه و تامین مالی است.
تجربه نشان داده که بیش از 90درصد از عرضه های اولیه ای که در بورس انجام میشوند سودآور هستند.
درواقع به چند دلیل قیمت سهام شرکت بعد از اولین عرضه رشد میکند:
وجود دو محدودیت، یکی در تعداد سهام قابل خریداری و دیگری در تعداد سهام عرضه شده از علل رشد سهم بعد از اولین عرضه است.
از طرفی معمولا در اینجور مواقع سهام شرکت، کمی ارزان تر از ارزش ذاتی که توسط تحلیل گران برآورده شده عرضه میشود تا برای معامله گران جذابیت بیشتری داشته باشد.
ناگفته نماند که عرضه ی اولیه همیشه سودآور نیست؛ در بیشتر موارد اولین عرضه برای سرمایه گذاران سودآور است، اما گاهی هم خرید سهم در عرضه ی اولیه میتواند به ضرر شما تمام شود.
بازار بورس شاهد چندین نمونه عرضه ی اولیه بوده است که بعد از عرضه، دچار افت قیمت شده اند؛این افت قیمت دلایل گوناگونی دارد؛از جمله اینکه قیمت سهم در هنگام عرضه، تفاوت چندانی با ارزش واقعی آن سهم نداشته یا سهم هنگامی عرضه شده که شرایط کلی بازار مناسب نبوده.
پس همیشه قبل از خرید سهمی نسبت به سودآور بودن آن سهم بررسی دقیق انجام دهید.
سود هر سهم، که معمولاً بهاختصار ایپیاس خوانده میشود، (EPS) یکی از آمارههای مالی است، که عمومأ مورد توجه سرمایهگذاران و تحلیل گران مالی میباشد و اغلب برای ارزیابی سودآوری و ریسک مرتبط با سود و نیز قضاوت در خصوص قیمت سهام استفاده میشود.
سود هر سهم از تقسیم میزان سود عملیاتی، پس از کسر مالیات شرکت، بر تعداد کل سهام، محاسبه میشود و نشان دهنده سودی است که شرکت در یک دوره مشخص، به ازای یک سهم عادی، بدست آورده است. / در واقع EPS یکی از مهم ترین مفاهیمی است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر قیمت سهام شرکتها در بورس تاثیر می گذارد. زمانی که شما سرمایه گذاری در بورس را شروع می کنید همیشه به اشکال مختلف با این کلمه درگیر هستید.
به زبان ساده eps یک شرکت برابر است با میزان سودی که در آن شرکت به ازای هر یک عدد سهم شرکت بدست می آید.
EPS مخفف چیست؟
کلمه eps مخفف عبارت Earnings Per Share که به معنی درآمد هر سهم است. وقتی که شما کل درآمد (سود پس از کسر مالیات) یک شرکت در پایان سال (سال مالی) را بر تعداد سهام آن شرکت تقسیم بکنید در واقع eps آن شرکت را محاسبه کرده اید.
برای مثال فرض کنید شرکتی توانسته است در پایان یک سال ۱۰۰ میلیون ریال سود کسب کند و تعداد سهام آن شرکت نیز ۱ میلیون سهم است. در نتیجه eps آن شرکت برابر است با: ریال۱۰۰ = ۱,۰۰۰,۰۰۰ / ۱۰۰,۰۰۰,۰۰۰ / یعنی این شرکت توانسته است در انتهای سال به ازای هر ۱عدد سهم خود ۱۰۰ ریال سود بدست آورد. پس eps این شرکت در انتهای سال برابر ۱۰۰ ریال شده است. / انواع eps در بورس: / EPS پیش بینی شده:
EPS پیش بینی شده (درآمد پیش بینی شده هر سهم) مقدار سودی است که یک شرکت در ابتدای سال مالی خود پیش بینی می کند که در انتهای همان سال مالی به آن برسد.
شرکتهای بورسی هر ساله موظف هستند که قبل از شروع سال مالی جدید یک پیش بینی از عملکرد مالی خود به بورس ارائه کنند که در آن پیش بینی براساس عملکرد گذشته شرکت و همچنین نظر مدیران و کارشناسان شرکت یک eps برای سال مالی پیش روی شرکت پیش بینی می شود. به این eps به اصطلاح eps پیش بینی شده گفته می شود. این eps همانطور که از نامش پیداست یک پیش بینی است که هنوز محقق نشده است. این eps همان سودی است که شما در سایت tsetmc به عنوان عدد روبروی eps شرکتها مشاهده می کنید. / EPS محقق شده:
این eps سودی است که یک شرکت توانسته بعد از گذشت یکسال مالی بدست بیاورد. حسابداران و مدیران شرکت بعد از پایان سال مالی شرکت عملکرد واقعی شرکت را بررسی می کنند، بعد از محاسبه درآمدها و هزینه های شرکت، مبلغی را به عنوان سود خالص و نهایی شرکت اعلام می کنند که این سود همان eps تحقق یافته است.
پس به طور خلاصه می توان گفت eps پیش بینی شده سودی است که شرکت در ابتدای سال مالی خود پیش بینی می کند در انتهای آن سال به آن سود برسد. eps تحقق یافته میزان سودی است که شرکت بعد از پایان سال مالی خود به آن می رسد.
سهام شناور آزاد، یکی از مفهومهایی است که فعالان بازار سرمایه با آن سروکار دارند. این پرسش که سهام شناور آزاد تا چه اندازه در حین معاملات یا تحلیل یک سهم به کار میآید، موضوعی است که میخواهیم آن را در اینجا برسی کنیم.بهصورت کلی، سهام هر شرکت در بازار سرمایه، دو دسته سهامدار دارد؛ دسته اول سهامداران عمده یا راهبردی هستند که برای دورهای بلندمدت روی شرکت سرمایه گذاری کردهاند. این افراد، شامل کلیه اشخاص حقیقی یا حقوقی میشوند که مالک بیش از پنج درصد از سهام آن شرکت هستند. دسته دوم، سایر سرمایه گذاران (اعم از کدهای حقیقی و حقوقی) هستند که به دلایل مختلف، بخشی از سهام قابل معامله شرکت در بازار را خریداری کردهاند.
سهام شناور آزاد چیست؟
سهام شناور آزاد، (Free float) بخشی از سهام یک شرکت سهامی اطلاق میگردد، که دارندگان آن آماده عرضه و فروش آن بخش از سهام میباشند و انتظار میرود در آیندهای نزدیک قابل معامله باشند. مالکان سهام شناور آزاد قصد ندارند با حفظ آن در مدیریت شرکت مشارکت نمایند.
برای محاسبه سهام شناور آزاد باید ترکیب سهامداران، بررسی و سهامداران راهبردی را مشخص کرد. سهامدار راهبردی، سهامدارانی هستند که در کوتاه مدت، قصد واگذاری سهام خود را نداشته و معمولاً میخواهند برای اعمال مدیریت خود، این سهام را حفظ نمایند. این فرض در محاسبه سهام شناور آزاد تعداد سهام متعلق به دارندگان سهام راهبردی از تعداد کل سهام موجود کسر میشود.سهام شناور آزاد، (Free float) بخشی از سهام یک شرکت سهامی اطلاق میگردد، که دارندگان آن آماده عرضه و فروش آن بخش از سهام میباشند و انتظار میرود در آیندهای نزدیک قابل معامله باشند. مالکان سهام شناور آزاد قصد ندارند با حفظ آن در مدیریت شرکت مشارکت نمایند.
بهعنوانمثال فرض كنید ۸۰ درصد سهام شركت الف در اختیار شرکت ب باشد و شرکت ب قصد فروش سهام در کوتاهمدت را ندارد و هدفش مدیریت شرکت الف است ( همان سهامدار راهبردی) در نتیجه شركت الف فقط ۲۰ درصد سهام شناور آزاد دارد.
در بسیاری از بورسهای دنیا شرکتهایی كه كمتر از ۲۵ درصد سهام آنها، شناور آزاد باشد، از فهرست شرکتهای بورسی حذف میشوند. به دلیل اینكه اگر مالكان شركتی نمیخواهند حداقل ۲۵ درصد سهام آنها بین مردم توزیع شود و علاقهمند هستند سهام را برای خود نگه دارند، دلیلی برای حضور آنها در بازار بورس وجود ندارد.
همچنین اگر سهمی نسبت سهام شناور آزاد بیشتری داشته باشد، امكان نقد شوندگی آن بیشتر و دستکاری قیمت آن كمتر میشود. زیرا حجم منابعی كه برای دستکاری آن لازم است خیلی زیاد بوده، اما شركتی كه كوچك است و سهم شناور آزاد آن كم است، بهسادگی دچار دستکاری قیمت میشود.
بهترین میزان سهام شناور آزاد چند درصد است؟
حداقل مقدار سهام شناور آزاد شرکتها میتواند ۵ درصد باشد. اما در واقع برای این مقدار، حداکثری وجود ندارد. چون یک سهامدار عمده میتواند کلیه سهام خود را با رعایت ضوابط و شرایط خاص در قالب عرضه خرد در بازار به فروش برساند و به همین ترتیب میزان شناوری سهام شرکت را افزایش دهد. تجربه نشان داده، هر چه این درصد به میانگین شناوری نزدیکتر باشد، متعادلتر است. طبق آخرین گزارشها، درصد میانگین شناوری چیزی حدود ۲۱ درصد برای شرکتهای بورسی و فرابورسی است.
بازار گاوی و خرسی چیست؟
از جمله واژه هایی که در توصیف وضعیت بازار سرمایه به کار میروند، بازار گاوی Bull market و بازار خرسی Bear market هستند. هنگامی که بازار رو به رشد باشد و قیمت سهام روندی صعودی داشته باشد، میگویند «بازار گاوی» است. این در حالی است که اگر قیمت سهام روندی نزولی داشته و رکود در اوضاع اقتصادی حاکم شده باشد، از عبارت «بازار خرسی» استفاده میکنند.
خصوصیات بازار گاوی و خرسی:
در بازار خرسی، جوی منفی بر بازار حاکم است و همین امر رمقی برای سرمایهگذاران بهمنظور خرید سهام جدید باقی نمیگذارد
عرضه و تقاضای سهام: در بازار گاوی تقاضا بسیار زیاد است و عرضه بهندرت صورت میگیرد؛ بهعبارتدیگر، سرمایهگذاران با امید به آینده رو به رشد بازار، اقدام به خرید سهام جدید میکنند و فروشندگان نیز تمایلی برای فروش ندارند (صفهای خرید سنگین در بورس ایران در حالت گاوی قابل مشاهده است). عکس این ماجرا در بازار خرسی حاکم است و عرضه افزایش و تقاضا بهشدت کاهش مییابد و حجم معاملات بهشدت افت میکند و بازار دچار رکود و تنبلی میشود(ناامیدی وصفهای فروش طولانی از نشانههای بازار خرسی است)
روانشناسی سرمایهگذار : روند بازار و جو روانی حاکم بر سرمایهگذاران تأثیری دوجانبه بر یکدیگر دارند. برای فهم بیشتر، رابطه اقتصاد و سیاست را در نظر بگیرید، تصمیمات سیاسی روی اقتصاد جامعه تأثیرگذار است و از طرف دیگر، شرایط اقتصادی بسیاری از تصمیمات سیاسی را تحت تأثیر قرار میدهد. با این تفاسیر، در بازار گاوی، بیشتر افراد به امید کسب سود بیشتر، در بازار سرمایهگذاری میکنند، اما در بازار خرسی، جوی منفی بر بازار حاکم است و همین امر رمقی برای سرمایهگذاران بهمنظور خرید سهام جدید باقی نمیگذارد. عکس این اتفاق نیز ممکن است؛ به عبارتی، اخبار ناخوشایند میتواند منجر به بازار خرسی شود و در مقابل، اخبار خوب بازار گاوی را رقم زند.
نکات مربوط به بازار گاوی و خرسی:
بعد از شناخت مفهوم بازار خرسی و گاوی در اینجا با تکیه بر آموزش تحلیل تکنیکال و ارائه برخی از راهکارها و نکات کلیدی درصدد دستیابی به برخی از مشخصه های این دو مفهوم هستیم تا با مطلع شدن از روند صعودی یا نزولی بازار بتوانیم در آموزش بورس و شیوه های آن گامی مثبت و استوار برداریم.
یکی از نکات شایان توجهی که در اینجا می بایست به آن اشاره کرد، این است که در رابطه با مفهوم بازار خرسی و گاوی نباید به روند کوتاه مدت بازار اعتماد نمود و افت یا افزایش قیمت ها را در یک روز و یک هفته به منزله بازار خرسی و گاوی در نظر گرفت؛ بلکه همواره می بایست روند بازار را با افق و چشم اندازی بلند مدت نگریست. حتی ممکن است روند یک هفته بازار بیانگر بازار گاوی باشد، در حالی آمارهای دو سال اخیر نشان دهنده بازار خرسی باشد.
یکی از دیگر نکاتی که در آموزش تحلیل تکنیکال و آموزش تحلیل بنیادی می بایست بدان توجه شایانی داشت، احتمال زیان دهی بالا در بازار خرسی است. چرا که قیمت ها در این بازار مدام ارزش خود را از دست می دهند. در حالی که در بازار گاوی بیشتر افراد به امید کسب سود بیشتر شروع به سرمایه گذاری در این بازار می کنند.
عرضه و تقاضا در بازار گاوی و خرسی
در بازار گاوی تقاضا بسیار زیاد و عرضه به ندرت شکل می گیرد. چون سرمایه گذاران به امید آینده ای روشن در بازار اقدام به خرید سهام جدید می کنند در صورتی که فروشندگان تمایلی به فروش ندارند. عکس همین قضیه در بازار خرسی حکم رواست. یعنی عرضه رو به فزونی و تقاضا رو به کاهش می رود. در نتیجه حجم معاملات به شدت افت می کند و رکود و سوت و کوری در بازار حکم فرمان می گردد. به واقع نا امیدی و صف های فروش طولانی به منزله بازار خرسی است. بنابراین چون در بازار خرسی جو منفی بر بازار حاکم است، سرمایه گذاران رمقی برای خرید سهام جدید از خود نشان نمی دهند.
دارایی تحت مدیریت، ( Asset Under Management) در دانش مالی، بهطور کلی به آن دسته از داراییهایی گفته میشود، که یک صندوق سرمایهگذاری مشترک یا شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر، از طرف سرمایهگذاران اداره میکند، ولی درباره معنی دقیق این اصطلاح، نظرات مختلفی وجود دارد. بعضی از موسسات مالی در محاسبات خود داراییهای تحت نظر مدیریت را به سپردههای بانکی و صندوقهای سرمایهگذارای مشترک و بنگاههای پولی تعمیم دادهاند در حالیکه بعضی عقیده دارند، منظور فقط صندوقهایی است، که سرمایهگذاران مسئولیت آن را به مدیران صندوق سپردهاند.
AUM به طور مرتب به میزان درآمد مشتری یک شرکت مالی - یا متخصص مالی - اشاره می کند. AUM مجموع سرمایه گذاری هایی است که توسط یک صندوق سرمایه گذاری مشترک یا خانواده صندوق ها، شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر، شرکت کارگزاری یا یک فرد که به عنوان مشاور سرمایه گذاری یا مدیر پرتفوی ثبت شده، اداره می شود.
AUM که برای نشان دادن اندازه یا مقدار استفاده می شود، از بسیاری جهات قابل تفکیک است. AUM می تواند به کل دارایی های مدیریت شده برای کلیه مشتریان اشاره کند، یا می تواند به کل دارایی های مدیریت شده برای یک مشتری خاص مراجعه کند. AUM سرمایه ای که مدیر می تواند از آن برای انجام معاملات برای یک مشتری یا همه مشتری ها، معمولاً براساس اختیار استفاده کند را شامل می شود.
به عنوان مثال، اگر یک سرمایه گذار 50،000 دلار در یک صندوق مشترک سرمایه گذاری کرده باشد، این صندوق ها جزئی از کل AUM می شوند - مجموعه صندوق ها. مدیر صندوق می تواند با استفاده از کل وجوه سرمایه گذاری شده و بدون به دست آوردن مجوزهای ویژه اضافی، سهام را به دنبال هدف سرمایه گذاری صندوق خریداری کرده و بفروشد.
درواقع دارایی های تحت مدیریت (AUM) کل ارزش بازار سرمایه گذاری هایی است که یک شخص یا نهاد به نمایندگی از مشتری ها مدیریت می کند. تعریف و فرمول های دارایی های تحت مدیریت برای هر شرکت متفاوت است.
در محاسبه AUM، برخی از موسسات مالی در محاسبات خود سپرده های بانکی، صندوق سرمایه گذاری مشترک و وجه نقد را شامل می شوند. برخی دیگر آن را به وجوه تحت مدیریت اختیاری محدود می کنند، جایی که سرمایه گذار اختیار تجارت از طرف وی را به شرکت واگذار می کند.
از روشهای تأمین مالی، انتشار اوراق بدهی است تا از این طریق بتوانند سرمایههای خرد و کلان خود را جمعآوری نموده و اهداف سازمان خود را به بهترین نحو پیش ببرند.
بیشتر شهروندانی که در این جامعه زندگی میکنند جهت خرید مسکن، خودرو و… نیاز به دریافت وام از بانکهای مختلف دارند؛ سازمانهای تجاری نیز همچون افراد جامعه، باید جهت تأمین مالی خود و دریافت وام به بانکها مراجعه نمایند. با این حال اگر مقدار این تأمین مالی زیاد باشد، بانکها توان پرداخت وامهای کلان به این سازمانها را نداشته و به همین دلیل برای تأمین مالی فعالیتهای خود، باید از روشهای دیگری همچون اوراق بدهی استفاده نمایند.
اوراق بدهی چیست؟
اوراق بدهی از یک سو، تامین کننده بودجه لازم برای پیاده سازی طرح ها و پروژه های شرکتها و نهادهاست و از سوی دیگه، روشی برای کاهش ریسک سرمایه گذاری و ایمن کردن پرتفو یا سبد سهام سرمایه گذاران در بازار سرمایه هستش. از اونجا که اوراق بدهی نظیر انواع اوراق مشارکت، اوراق خزانه اسلامی و… دارای سود ثابت هستن، می تونه ریسک سرمایه گذاری رو تا حد قابل توجهی کاهش بده. اوراق بدهی یا اوراق قرضه به طور معمول توسط دولت منتشر و ضمانت میشه و از اونجا که پرداخت اصل و فرع این اوراق توسط دولت تعهد و ضمانت میشه، بدون خطر محسوب شده و مورد اطمینان سرمایه گذاره و ریسک اون بسیار پائینه؛ به بیان دیگه، سرمایه گذار بخشی از سرمایه خودشو در محلی سرمایه گذاری کرده که برای اون سود ضمانت شده در نظر گرفته شده است.
مشخصات اوراق بدهی
کلیه اوراق بدهی مشخصات مشترکی دارن که با اون ویژگی ها شناخته و تعریف میشن. در ادامه به شرح این مشخصات میپردازیم:
1.تاریخ سر رسید
تاریخ سر رسید، به تاریخ پایان یک دوره در اوراق بدهی گفته میشه. در این تاریخ، صاحبان اوراق بدهی، ارزش اسمی اوراق خودشونو دریافت میکنن.
۲.ارزش اسمی
به اصل مبلغ وام، ارزش اسمی گفته میشه که در تاریخ سر رسید اوراق بدهی، این مبلغ به خریدار اوراق بازپرداخت میشه.
3.نرخ سود اسمی
به نرخ بهره ای گفته میشه که به طور دوره ای و تا سر رسید اوراق پرداخت میشه. برای مثال اگه اوراق بدهی یک فرد به ارزش اسمی 100 هزار تومن و با نرخ سود اسمی 20 درصد با تعداد دو دوره در سال باشه؛ این به این معنیه که اون فرد هر 6 ماه یک بار، به میزان 10 درصد و به مبلغ 10 هزار تومن به عنوان نرخ سود اسمی اوراق تا سر رسید اوراق دریافت میکنه.
4.قیمت فروش
چنانچه مالک اوراق اگه نخواد تا زمان سر رسید اوراق منتظر بمونه، میتونه اوراق خودشو در روزهای غیرتعطیل در بازار سرمایه و به قیمت اون روز بازار، به فرد دیگه ای بفروشه. شایان ذکره که قیمت بازار با توجه به مسائل مختلفی تعیین میشه؛ از جمله این مسائل میشه به نرخ سود در بازار پول اشاره کرد.
5.نرخ سود تا سر رسید
چنانچه شخصی اوراق بدهی خودشو در اولین روز انتشار خریداری کنه، نرخ سودش، نرخ سود اسمی تلقی میشه؛ ولی اگه بعد از انتشار و به قیمت تعیین شده بازار اقدام به خرید اون اوراق کنه و اونها رو تا سر رسید نگه داری کنه، نرخ سود تا سر رسید یا YTM گفته میشه. اغلب اوراق بدهی ها با نرخ سود تا سر رسید، خرید و فروش میشن؛ به عبارتی در هر لحظه، اوراق به قیمتی خاص در بازار خرید و فروش میشه. سرمایه گذاران نرخ سود تا سر رسید رو به صورت لحظه ای محاسبه کرده و جهت خرید و فروش اوراق بر این مبنا تصمیم میگیرن.
آربیتراژ یکی از مفاهیم مهم در علم اقتصاد و به معنی کسب سود از تفاوت قیمت همزمان یک دارایی بین دو یا چند بازار است.
درواقع خریدوفروش همزمان یک دارایی برای کسب سود از تفاوت قیمت ها آربیتراژ گفته میشود. به عبارتی سود آربیتراژی زمانی ایجاد میشود که یک کالای مشابه در دو بازار مختلف یا در مواردی خاص در دو قالب متفاوت عرضه میشود اما قیمت های یکسانی ندارد. وجود آربیتراژ نتیجه ناکارآمد بودن بازار است و مکانیزمی ایجاد میکند که موجب میشود قیمت ها به طرز قابلتوجهی از ارزش منصفانه و واقعیشان در درازمدت منحرف نشوند.
وقوع این شرایط، نتیجه وجود عدم تعادل قیمتی میان بازارهای مختلف هست. به عبارت دیگر، زمانی که ارزشگذاری یک دارایی پایه نظیر کالا، ارز یا سهام، در بازارهای مختلف یکسان نباشد؛ آربیتراژگران با خرید دارایی در حداقل قیمت (بازاری که قیمت آن نسبت به سایرین کمتر است) و فروش سریع آن در سطوح قیمتی بالاتر (بازار موازی که دارایی مذکور قیمت بیشتری دارد)، از وجود این تفاوت قیمتی سود کسب میکنند! همچنین آربیتراژ در زمره روشهای سرمایه گذاری تقریباً بدون ریسک محسوب میشود؛ زیرا در صورت امکان فروش دارایی در کمترین زمان ممکن، عملاً ریسک بسیار ناچیزی شامل حال معاملهگران خواهد بود.
فرض کنید قیمت خودرو صفرکیلومتر در کارخانه ۲۰ میلیون تومان و در نمایشگاه ۲۱ میلیون تومان است. شما میتوانید با خرید فوری خودرو از کارخانه و فروش آن به خریدار نهایی ۱ میلیون تومان سود کنید. به این سود، سود آربیتراژی گفته میشود.
با استناد به مقالهای در captainaltcoin، آربیتراژ ارز دیجیتال می تواند فرصتی برای درآمدزایی باشد، اما یک روش بی خطر و ایمن برای کسب درآمد نیست. سود آربیتراژی زمانی حاصل میشود که فرصت خرید یک کالا با قیمت پایین و سپس فروش بلافاصله آن با قیمت بالاتر وجود داشته باشد. این اصطلاح بیشتر در مورد ابزارهای مالی، نظیر اوراق قرضه، سهام، کالا، مشتقات و ارزهای دیجیتال استفاده میشود.